پیرمرد
ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 87/6/23:: ساعت 4:17 عصرسلام.
ظاهراً پیرمرد شدیم.
«سالها از آخرین حضورتان در مسافرت جهادی میگذرد...»
!؟!
بابا،
هنوز چند ماه نشده؛
تازه از کجا معلوم آخریش بوده باشه؟
آدم نمیدونه چی بگه.
یاد مراسم پیرمردهای نمازخانه دانشگاه یزد بخیر.
فکر کنم آنجا هم ما چندباری نقش پیرمرد رو بازی میکردیم؛
سال بعد مثل شاخ شمشاد به ادامه تحصیل مشغول بودیم.
امیدوارم حداقل اگه مجبوریم پیرمرد بشیم،
پیرمرد خوب و مفیدی باشیم.
آقاجون باشیم تا آقابزرگ!
یا علی
- - -
1- از یک ایمیل:
صبحی دگر میآید ای شب زندهداران از قلّههای پرغبار روزگاران
از بیکران سبز اقیانوس غیبت میآید او تا ساحل چشم انتظاران
آید به گوش از آسمان اینست مهدی! خیزد خروش از تشنگان اینست باران!
از بیشهزار عطرهای تازه آید چون سرخ گل بر اسب رهوار بهاران
آیینه آیین حق ای صبح موعود! ماییم سیمای تو را آیینهداران
دیگر قرار بیتوماندن نیست در دل کی میشود روشن به رویت چشم یاران
برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) صلوات
2- میخواستم بگم در ایامالبیض ماه رمضان (شنبه شب تا دوشنبه شب این هفته) خواندن دعای مجیر وارده.
«سبحانک یا شفیق، تعالیت یا رفیق، اجرنا من النار یا مجیر»
ان شاءالله همه اهل باشیم.
3- پست «معرفی رشته مهندسی مکانیک» که الآن تو آرشیو «تابستان سال 30ام »ه رو اصلاح کردم.
ظاهراً دو تا از لینکهاش باز نمیشد. امیدوارم مفید باشه.